مرتضی نی داوود، نوازنده تار و اهنگساز برجسته موسیقی ایرانی است.موسیقیدانان سنتی ایران که در فاصله جنبش مشروطیت و نخستین دهه از قرن جاری خورشیدی سر برآورده اند، همه پیش از هر چیز نوازنده بوده اند، هر چند که گهگاه به سراغ آهنگسازی نیز رفته اند.مهارت های فنی و گاه شگفتی آور این نوازندگان، آن چنان جمع شنوندگان را مجذوب خود می ساخته که آهنگسازی آنها را غالبا از یاد می برده اند. درویش خان، ارسلان درگاهی، موسی معروفی و حبیب سماعی از این گونه موسیقیدانان به شمار می روند.
در کنار اینان به چهره برجسته دیگری بر می خوریم که استثنایی را پدید آورده است: مرتضی خان نی داوود.
از یک سو رغبت به آهنگسازی در او همپای شوق نواختن در غلیان بوده و از سوی دیگر در میان پیش درآمدها، چهار مضراب ها، رنگ ها و تصنیف های او که به گفته خودش به دویست فقره بالغ می شود، یکی از فراگیرترین و پر آوازه ترین تصنیف های قرن، می درخشد، تصنیف برانگیزاننده "مرغ سحر" که نام او را برای همیشه در تاریخ موسیقی ایران نگاه خواهد داشت.
اگر چه می توان شعر پرخون، مرغ سحر، سروده محمد تقی بهار (ملک الشعرا) و سازگاری آن را با آرمان ملی و آزادی جویی مردم، پشتوانه شهرت و ماندگاری آن به شمار آورد، ولی از کارکرد زیبایی آهنگ نی داوود نیز نمی توان و نباید غافل ماند. کما اینکه بهار متن های زیبای دیگری نیز برای پیوند با موسیقی سروده ولی هیچکدام شهرت و تاثیر مرغ سحر را پیدا نکرده است.
شعر و آهنگ، در مرغ سحر توانایی بیانی همانندی دارند و با دقتی هنرمندانه به هم پیوند خورده اند.
موسیقی روان نی داوود، زبان کمابیش روشنفکرانه بهار را حتی برای مردم عادی دلپذیر و دریافتنی ساخته است. جاذبه ماندگار مرغ سحر سبب شده که پس ار نخستین اجرا با صدای "ملوک ضرابی" (و نه آنگونه که می گویند، قمرالملوک وزیری) خوانندگان زن و مرد دیگری نیز آن را در بازساری های تازه بخوانند
● کشف بزرگ
مرتضی نی داوود در سال ۱۲۷۹ و به روایتی دیگر ۱۲۸۰ خورشیدی در تهران و در خانواده ای اهل موسیقی زاده شد. پدرش " بالا خان" با تار و تنبک آشنایی داشت. مرتضی ابتدا در مدرسه به تحصیل دروس همگانی پرداخت، ولی ده یازده ساله بود که پدر با دریافت ذوق و علاقه به موسیقی در فرزند، او را به دست استاد معروف زمانه "آقا حسینقلی" سپرد.
مرتضی خان دو سال نزد آقا حسینقلی و سه سال نزد برجسته ترین شاگرد او، درویش خان، ردیف موسیقی سنتی و شیوه تار نوازی را آموخت و آن چنان پیش رفت که در کلاس درویش ختم توانست " تبرزین طلایی"، یعنی نشانی را که به شاگردان ممتاز داده می شد، به دست آورد.
مرتضی خان هنوز بیست سالی بیش نداشت که خود کلاسی برای آموزش تار و ردیف موسیقی بنیاد کرد و کلاسی که پس از مرگ نابهنگام درویش خان توانست ادامه آموزش همه شاگردان او را نیز بر عهده بگیرد.
در همین سال هاست که مرتضی خان بزرگ ترین کشف موسیقی خود را نیز آشکار می کند. او در یک محفل خصوصی، با صدای گرم دختر جوانی آشنا می شود که بعدها به رساترین صدای زنانه در عرصه موسیقی سنتی تبدیل می گردد: قمرالملوک وزیری.
مرتضی خان آموزش موسیقی او را بر عهده می گیرد و پس از آن که به شهر می رسد همکار جدایی ناپذیر او باقی می ماند.
بیشتر آنچه قمر از تصنیف و آواز از سال ۱۳۰۳ به بعد خوانده با تار شیرین و پر صلابت مرتضی نی داوود همراه بوده است.
نی داوود از سال ۱۳۱۹، سال بنیاد رادیو ایران، به این سازمان پیوست و در برنامه های مختلف موسیقی آن به همکاری و همنوازی با هنرمندان برجسته ای چون رضا محجوبی، علی اکبر شهنازی، حبیب سماعی، ابوالحسن صبا و موسی معروفی پرداخت.
او طی ده سال همکاری تنگاتنگ با رادیو، برای خوانندگان معروفی چون قمرالملوک وزیری، ملوک ضرابی، روح انگیز، ادیب خوانساری، جواد بدیع زاده و غلامحسین بنان تصنیف ساخته یا پا به پای آوازشان تار نواخته است
مرتضی نی داوود در سال ۱۳۴۸ کار مهم دیگری را به انجام رسانیده و آن نواختن و ضبط نزدیک به ۳۰۰ گوشه از مجموعه ردیف موسیقی سنتی ایران است که البته به دلایل نا روشن هنوز انتشار نیافته است.
از میان آفریده های او علاوه بر مرغ سحر، می توان از تصنیف هایی چون شاه من، ماه من، مرغ حق و آتش دل، و نیز پیش درآمد اصفهان یاد کرد که هنوز جاذبه خود را حفظ کرده است.
گفتنی است که در سالهای پس از انقلاب، مرتضی حنانه، این پیش درآمد او را به شیوه ای نو، برای ارکستر بزرگ تنظیم کرده که موسیقی اصلی سریال هزار دستان (ساخته علی حاتمی) است.
مرتضی نی داوود در سال ۱۳۵۹، یکی دو سالی پس از انقلاب اسلامی رهسپار ایالات متحده آمریکا شد و ده سال پس از آن، یعنی در دوم مرداد ماه سال ۱۳۶۹ در سن نود سالگی و در دیار غربت چشم از جهان فرو پوشید.
● ترانه مرغ سحر
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
ز آه شرر بار، این قفس را
برشکن و زیر و زبر کن
بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ
نغمه آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی عرصه این خاک توده را
پر شرر کن، پر شرر کن
ظلم ظالم، جور صیاد
آشیانم داده بر باد
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن
نو بهار است، گل به بار است
ابر چشم ژاله بار است
این قفس چون دلم تنگ و تار است
شعله فکن در قفس ای آه آتشین
دست طبیعت گل عمر مرا مچین
جانب عاشق نگه ای تازه گل از این
بیشتر کن، بیشتر کن، بیشتر کن
مرغ بی دل ، شرح هجران
مختصر کن مختصر کن مختصر کن!