[[ شعر و موسیقی ]]
رباعیات خیام
دو شنبه 26 اسفند 1392 ساعت 6 بعد از ظهر | بازدید : 3308 | نویسنده : مهرداد آريا | ( نظرات )

 

 

 

در دایره ای  که آمد و رفتن ماست

او را نه به  دایت نه نهایت پیداست

کس  می نزند  دمی  در این معنی راست

کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست

 

در فصل بهار اگر بتی حور سرشت

یک ساغری دهد مرا بر لب کشت

هر چند به نزد عامه این باشد زشت

سگ به زمن است اگر برم نام بهشت

 

دریاب که از روح جدا خواهی رفت

در پرده اسرار فنا خواهی رفت

می نوش ندانی  از کجا آمده ای

خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

موضوعات مرتبط: رباعیات خیام , ,

|
امتیاز مطلب : 101
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21


رباعیات خیام
یک شنبه 15 دی 1392 ساعت 4 بعد از ظهر | بازدید : 1857 | نویسنده : مهرداد آريا | ( نظرات )

 

 

 

 

گر چه غم و رنج من درازی دارد

عیش و طرب تو سرفرازی دارد

بر هر دو مکن تکیه که دوران فلک

در پرده هزار گونه بازی دارد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوعات مرتبط: رباعیات خیام , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


رباعيات خيام
پنج شنبه 21 آذر 1392 ساعت 2 بعد از ظهر | بازدید : 1971 | نویسنده : مهرداد آريا | ( نظرات )

 

 

هر چند رنگ و روي زيباست مرا

 

 

چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

 

 

معلوم نشد كه در طربخانه خاك

 

 

نقاش ازل بهر چه آراست مرا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ماييم و نمي و مطرب و اين كنج خراب

 

 

جان و دل و جام و جامه و پردرد شراب

 

 

فارغ ز اميد رحمت و بيم عذاب

 

 

آزاد زخاك و باد و از آتش و آب

 

 

 

 

 

 

 

 

ابر آمد و زار بر سر سبزه گريست

 

 

 

بي باده گلرنگ نمي بايد زيست

 

 

 

اين سبزه كه امروز تماشاگه ماست

 

 

تا سبزه خاك ما تماشا گه كيست

 

موضوعات مرتبط: رباعیات خیام , ,

|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


رباعيات خيام
سه شنبه 5 آذر 1392 ساعت 10 بعد از ظهر | بازدید : 1960 | نویسنده : مهرداد آريا | ( نظرات )

 

اسرار ازل را نه تو داني و نه من

وين حل معما نه تو خواني و نه من

هست از پس پرده گفت و گوي من و تو

چون پرده بر افتد نه تو ماني و نه من

 

 

 

نتوان دل شاد را به غم فرسودن

وقت خوش خود به سنگ محنت سودن

كس غيب چه داند كه چه خواهد بودن

مي بايد و معشوق و به كام آسودن

 

 

 

آن قصر كه بر جرخ همي زد پهلو

بر در گه او شهان نهادند سي رو

ديديم كه بر كنگره اش فاخته اي

بنشسته همي گفت كه كو كو كو كو

موضوعات مرتبط: رباعیات خیام , ,

|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


رباعيات خيام
پنج شنبه 30 آبان 1392 ساعت 8 قبل از ظهر | بازدید : 2027 | نویسنده : مهرداد آريا | ( نظرات )

 

 

 

 

 

اي دل همه اسباب جهان خواسته گير

 

باغ طربت به سبزه آراسته گير

 

وانگاه بر آن سبزه شبي چون شبنم

 

بنشسته و بامداد بر خاسته گير

 

 

 

اين اهل قبور خاك گشتند و غبار

 

هر ذره ز هر ذره گرفتند كنار

 

آواين چه شراب است كه تا روز شمار

 

بي خود شده و بي خبرند از همه كار

 

 

خشت سر خم ز مملكت جم خوش تر

 

بوي قدح از غذاي مريم خوش تر

 

آه سحري ز سينه خماري

 

از ناله بوسعيد ادهم خوش تر

 

موضوعات مرتبط: رباعیات خیام , ,

|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


رباعيات خيام
چهار شنبه 22 آبان 1392 ساعت 9 قبل از ظهر | بازدید : 2147 | نویسنده : مهرداد آريا | ( نظرات )

 

 

 

چون نيست زهر چه هست جز باد به دست

چون هست به هرچه هست نقصان و شكست

انگار كه هرچه هست در عالم نيست

پندار كه هرچه نيست در عالم هست

 

 

 

خاكي كه به زير پاي هر ناداني است

كف صنمي و چهره جاناني است

هر خشت كه بر كنگره ايواني است

انگشت وزير يا سر سلطاني است

 

 

دارنده چو تركيب طبايع آراست

از بهر چه پس فكندش اندر كم و كاست

گر نيك آمد شكستن از بهر چه بود

و ر نيك نيامد اين صور عيب كراست

 

 

در پرده اسرار كسي را ره نيست

زين تعبيه جان هيچ كس آ كه نيست

جز در دل خاك هيچ منزلگه نيست

مي خور كه چنين فسانه ها كوته نيست

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوعات مرتبط: رباعیات خیام , ,

|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


رباعيات خيام
جمعه 17 آبان 1392 ساعت 8 قبل از ظهر | بازدید : 2141 | نویسنده : مهرداد آريا | ( نظرات )

 

 

 

هر راز كه اندر دل دانا باشد

بايد كه نهفته تر ز عنقا باشد

كاندر صدف از نهفتگي گردد در

آن قطره كه از دل دريا باشد

 

 

هر صبح كه روي لاله شبنم گيرد

بالاي بنفشه در چمن خم گيرد

انصاف مرا ز غنچه خوش مي آيد

كو دامن خويشتن فراهم گيرد

 

 

هرگز دل من زعلم محروم نشد

كم ماند زا اسرار كه معلوم نشد

هفتاد و دو سال فكر كردم شب و روز

معلوم شد كه هيچ معلوم نشد

 

هم دانه اميد به خرمن ماند

هم باغ و سراي بي تو و من ماند

سيم و زر خويش از درمي تا به جوي

با دوست بخور گر نه به دشمن ماند

 

 

ياران موافق همه از دست شدند

در پاي اجل يكان يكان پست شدند

خورديم زيك شراب در مجلس عمر

دوري دو و پيشتر زما مست شدند

 

موضوعات مرتبط: رباعیات خیام , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


رباعیات خیام
پنج شنبه 25 مهر 1392 ساعت 11 قبل از ظهر | بازدید : 2228 | نویسنده : مهرداد آريا | ( نظرات )

 

 

 

 

 

ای کاش که جای آرمیدن بودی

یا این ره دور را رسیدن بودی

کاش از پی صد هزار سال از دل خاک

چون سبزه امید بر دمیدن بودی

 

بر سنگ زدم دوش بسوی کاشی

سر مست بدم چو کردم این او باشی

با من به زبان حال می گفت سبو

من چون تو بدم تو نیز چون من باشی

 

بر شاخ امید اگر بری یافتمی

هم رشته خویش را سری یافتمی

تا چند ز تنگنای زندان وجود

ای کاش سوی عدم دری یافتمی

 

بر گیر پیاله و سبو ای دلجوی

فارغ بنشین به کشته زارو لب جوی

بس شخص عزیز را که چرخ بد خوی

صد بار پیاله کرد و صد بار سبوی

 

پیری دیدم به خانه خمار ی

گفتم نکنی ز رفتگان اخباری

گفتا می خور که همچو ما بسیاری

رفتند و خبر باز نیامد باری

 

تا چند حدیث پنج و چار ای ساقی

مشکل چه یکی چه صد هزار ای ساقی

خاکیم همه چنگ بساز ای ساقی

بادیم همه باده بیار ای ساقی

 

چندان که نگاه می کنم هر سویی

در باغ روان است ز کوثر جویی

صحرا چو بهشت است ز کوثرکم گوی

بنشین به بهشت با بهشتی رویی

 

خوش باش که پخته اند سودای تو دی

فارغ شده اند از تمنای تو دی

قصه چه کنم که بی تقاضای تو دی

دادند قرار کار فردای تو دی

 

 

موضوعات مرتبط: رباعیات خیام , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


رباعیات خیام
سه شنبه 9 مهر 1392 ساعت 6 بعد از ظهر | بازدید : 2380 | نویسنده : مهرداد آريا | ( نظرات )

 

 

 

اجرام که ساکنان این ایوانند

اسباب تردد خردمندانند

هان تا سر رشته خرد گم نکنی

کانان که مدبرند سرگردانند

 

آز آمدنم نبود گردون را سود

وز رفتن من جلال و جاهش نفزود

وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود

کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود

 

 

از رنج کشیدن آدمی حر گردد

قطره چو کشد حبس صدف در گردد

گر مال نماند سربمانادبه جای

پیمانه چوشد تهی دگر پر گردد

 

موضوعات مرتبط: رباعیات خیام , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


رباعیات خیام
سه شنبه 2 مهر 1392 ساعت 3 بعد از ظهر | بازدید : 2259 | نویسنده : مهرداد آريا | ( نظرات )

 

 

 

 

برخیز بتا بتا بیار بهر دل ما

حل کن به جمال خویشتن مشکل ما

یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم

زان پیش که کوزه ها کنند از گل ما

 

چون عهده نمی شود کسی فردا را

حالی خوش دارد این پرسودا را

می نوش به ما مهتاب ای ماه که ماه

بسیار بتابد و نیابد ما را

 

ای دل چو زمانه می کند غمناکت

ناگه برود زتن روان پاکت

بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند

زان پیش که سبزه بردمد از خاکت

 

این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت

چون آب به جویبار و چون باد به دشت

هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت

روزی که نیامده است و روزی که گذشت

 

ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است

رو شاد بزی اگر چه بر تو ستمی است

با اهل خرد باش که اصل تن تو

گردی و نسیمی و غباری و دمی است

 

موضوعات مرتبط: رباعیات خیام , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 صفحه بعد

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نویسندگان
لینک دوستان
نظر سنجی

نظرتون درباره آهنگ مترسک چیست؟

آخرین مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان هنرجو و آدرس mehrdadariya30.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد
.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 359
:: کل نظرات : 52

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 22

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 40
:: باردید دیروز : 5
:: بازدید هفته : 84
:: بازدید ماه : 913
:: بازدید سال : 20258
:: بازدید کلی : 99902